اگر چه برای به دست آوردن بیشترین سود از داده ای که در حال توسعه آن هستید، باید آن را انحصار کنید، اما این به این معنی نیست که داده های عمومی را باید به صورت عام المنفعه تولید کنید و هزینه تولید آن را از جیب پرداخت کنید. شما می توانید در توسعه داده های عمومی مشارکت کنید و مزد کار خود را دریافت کنید. در این نوشته روش های متداول این کار مطرح می شود.
فرض کنید شما می خواهید یک کتاب تولید کنید و فکر می کنید که هزینه تولید
این کتاب (مثلا دستمزد شما) 50 میلیون باشد. روش کلاسیک تامین این هزینه
این است که شما کتاب را انحصار کنید و بفروشید. در این روش شما تخمین می زنید
که مثلا ۵۰۰۰ نسخه از کتاب شما به فروش رود. اگر هزینه چاپ کتاب به صورت فیزیکی
۲۰۰۰۰ باشد شما می توانید آن را به قیمت ۳۰۰۰۰ عرضه کنید و اگر
برآوردتان درست باشد شما هزینه تولید این کتاب را بدست آورده اید.
در این روش به نفع شماست که کتاب را انحصار کنید زیرا اگر کتاب را به صورت عمومی
در اینترنت بگذارید نه تنها مشتری های شما کاهش می یابد و برخی از طریق اینترنت
از کتاب شما استفاده می کنند، بلکه ناشر دیگری می تواند کتاب شما را با ۲۱۰۰۰ چاپ کند
چون مالک داده عمومی شما نیستید بلکه جامعه مالک آن است. پس شما باید کتاب را
انحصار کنید و با قوانین سفت و سخت حق تکثیر، جلوی جامعه را از استفاده از کتابتان
بگیرید.
اما این تنها راه نیست. شما می توانید از جامعه بخواهید تا هزینه تولید شما را تامین
کند و سپس شروع به تولید کنید و محتوا را در اختیار جامعه بگذارید. در این
روش شما که سابقه ی خوبی در تولید داده مرتبط دارید
(مثلا به عنوان یک نویسنده خوب شناخته شده هستید)
با معرفی طرح کلی یک محصول شروع به جمع آوری پول از طریق اینترنت می کند.
برای جزییات بیشتر این روش،
تامین مالی جمعی
را ببینید.
این روش مناسب سازنده های داده های فنی و پیچیده مانند طراح ها یا تولید کنندگان نرم افزار یا ... است. در این روش شما طرح یا داده ی فنی تولید می کنید و آن را در اختیار عموم می گذارید. شما چون سازنده داده هستید قطعا بیش تر از هر کسی به جزییات داده مسلط هستید و در نتیجه مناسب ترین شخص یا گروه برای خدمات جانبی مانند اضافه کردن قابلیت های بیش تر یا پشتیبانی هستید.
این روش در تناقض با عمومی بودن داده نیست. هر کسی می تواند برای داده عمومی که شما در حال توسعه آن هستید خدمات پشتیبانی ارائه کند اما این شما هستید که به عنوان مزد کارتان (توسعه داده) اشراف و تسلط به داده تان را به دست آورده اید و با این سرمایه (تسلط) کاندید مناسب تری برای پشتیبانی هستید و در اردر قیمتی برابر و در شرایط عادی، شما به عنوان پشتیبان انتخاب خواهید شد.
شرکت کنونیکال که توسعه دهنده سیستم عامل عمومی اوبونتو است، با ارزش بیش از صد میلیون دلار از این طریق کسب در آمد می کند و با این روش صد ها کارمند برای توسعه اوبونتو استخدام کرده است.
البته افراط در این روش ممکن است داده شما را از عمومی بودن خارج کند. برای مثال سیستم عامل آزاد و متن باز ردهت که تنها در صورت مشترک بودن به شما به روز رسانی های امنیتی را ارائه می دهد، یک داده کاملا عمومی نیست. تفاوت نرم افزار آزاد و عمومی را ببینید.
این روش بیشتر از چیزی که فکر می کنید تاثیر دارد. بسیاری از توسعه دهندگان داده های عمومی از این روش هزینه های خود را تامین می کنند. این روش به ویژه برای داده هایی که محبوبیت بسیاری کسب می کنند (مانند آهنگ ها یا فیلم ها) و داده هایی که کاربرد تخصصی برای دولت ها یا شرکت های بزرگ دارند بسیار مناسب است.
ممکن است به نظر برسد که این روش مانند ترحم کردن یا چیزی شبیه به این است، اما این طور نیست. شما در توسعه یک داده عمومی مشارکت کرده اید و مردم که به این داده یا داده های مشابه نیاز دارند یا از آن سود می برند، از شما حمایت می کنند تا شما به توسعه این داده یا داده های مشابه آن ادامه دهید.
سوالی که در این جا ممکن است به وجود بیاید این است که آیا ممکن نیست به وسیله این روش ها غول های بزرگ و متمرکزی به وجود بیایند؟ در حالی که یکی از اهداف داده های عمومی حذف این غول های بزرگ بود.
این مساله درست است. واقعا ممکن است که شرکت های عظیم سرمایه محور به وسیله این روش ها به وجود بیایند؛ اما نکته این جاست که آن ها به وسیله انحصار داده غول نمی شوند، و این غول شدن دیگر در محدوده داده های عمومی نیست.
در حقیقت غول های بزرگ که به وسیله سیستم سرمایه محور به وجود می آیند، بسیار قدیمی تر از مطرح شدن داده ها هستند. مثلا کسی که با اجاره دادن خانه و زمین هایش، به صورت نمایی (یعنی در بازه زمانی ثابتی ثروتش را دوبرابر می کند) ثروتش را افزایش می دهد داده ای انحصار نکرده، اما با سرعت باورنکردنی به یک غول عظیم تبدیل می شود. این جا نیز یکی از همین حالت هاست؛ انحصار داده رخ نداده است ولی با مالکیتش بر روی تجربه یا توسعه های گذشته اش، ممکن است به طرز ناعادلانه ای به یک غول عظیم تبدیل شود.
هدف داده های عمومی، مبارزه با مالکیت داده است که می توان گفت مهم ترین غول ساز امروزی است (به رتبه بندی شرکت های عظیم نگاه کنید، عمده آن ها با انحصار داده به اینجا رسیده اند) اما با بقیه اشکال غول شدن نیز می توان با رفتار های مشابهی مقابله کرد. مثلا در این زمینه، اگر حس می کنید که یک توسعه دهنده، بیش از نیاز خود و هزینه ای که انجام داده سود دریافت می کند، کافیست که از خدمات جانبی آن استفاده نکنید (بر خلاف داده های انحصاری از خود داده می توانید استفاده کنید و سودی به او نمی رسد چون خود داده متعلق به جامعه است) و اگر حس می کنید که استفاده یا تبلیغ داده، به او سود می رساند (مثلا اسم او مطرح می شود) کافیست یک چنگال از آن داده عمومی تهیه کنید که اسامی مرتبط را نداشته باشد.